اما زمان آبستن حوادثی بود که شاه از درک و پیش بینی آن عاجز بود. در حقیقت پرده آخر از حکومت مستبد شاه روز ۱۳ شهریور ۱۳۵۷ کلید خورد. در این روز برگزاری نماز پرشکوه عید فطر به امامت آیت ا... مفتح و تظاهرات پرشکوه بعد از آن به ناگهان خواب شاه و اطرافیانش را آشفته کرد. نقش سپهبد ناصر مقدم در خشونت های بعد از این روز و بالاخره حرکت در مسیری که به ۲۲ بهمن و سقوط سلطنت شد بسیار پررنگ بود.بررسی مذاکرات سران ارتش و ملاقات های آنان با شاه در آن روزها و پس از آن نشان می دهد که مقدم به عنوان رییس تازه منصوب شده ساواک نقش پررنگی در جلب موافقت شاه در برخورد خشن با انقلابیون و به ویژه برقراری حکومت نظامی ۶ ماهه داشت. او اصرار زیادی داشت که از خود یک استراتژیست نظامی و یک تحلیل گر سیاسی و امور بین الملل معرفی نماید. این واقعیت به ویژه از خلال ۳ صورتجلسه شورای فرماندهان ارتش در دی و بهمن ۱۳۵۷ به روشنی قابل استنباط است.به هر روی در حالی که مقدم نشان می داد که نبض امور را در دست گرفته، طراحی راهپیمایی میلیونی ۱۶ شهریور ۱۳۵۷ توسط جامعه روحانیت مبارز به مدیریت شهید محلاتی و همراهی شهید بهشتی، شهید مفتح، حجت الاسلام ناطق نوری و بسیاری دیگر از بزرگان نهضت طراحی و برگزار شد.
عصر همان روز ساواك بهت زده گزارش داد:" تظاهرات اين روز از منطقه قيطريه، ونك، پهلوي (وليعصر) ژاله و مناطق جنوب شهر شروع شد و جمعيتها در شاهرضا (انقلاب) و آيزنهاور(آزادي) به هم پيوستند و ساعت ۳۰ : ۱۸ به ميدان شهياد (آزادي) رسيدند. طبق اين گزارش مردم تابلوهاي خيابان شاهرضا را محو و روي آن نوشتند خيابان خميني. همچنين مردم در مقابل دانشگاه صنعتي شريف شعار ميدادند دانشگاه خميني و تابلوهاي خيابان آيزنهاور را به خيابان شريعتي و خميني تبديل كردند. در خيابان آيزنهاور مرتباً اعلام ميكردند كه جمعيت فردا صبح در خيابان شهدا ـ نامي كه تظاهركنندگان به خيابان ژاله دادهاند ـ اجتماع كنيد."
هیچ یک از سازمان دهندگان راهپیمایی پرشکوه ۱۶ شهریور موافق تکرار آن در روز بعد (جمعه) نبودند ولی در آن میان شیخ عباس کبیری که منزلش حوالی میدان ژاله بود، مرتب مردم را به تجمع در میدان ژاله در ساعت ۷ صبح جمعه ۱۷ شهریور دعوت می نمود. تعدادی از خودروها هم همین اطلاعیه را بر روی شیشه هایشان نصب کرده بودند.رژيم شاه بعد از راهپيمايي بزرگ ۱۶ شهريور به اين نتيجه رسيد كه بايد بر شدت سركوب افزود تا بتوان بحران را مهار كرد. به روايت فريدون هويدا، پس از راهپيمايي روز ۱۶ شهريور، فرماندهان نظامي به شاه فشار آوردند كه هر چه زودتر در تهران حكومت نظامي اعلام كند. سپهبد ناصر مقدم در توجیه اصرار خود برای برگزاری حکومت نظامی گفت:" در راهپيمايي امروز سيل جمعيت به راحتي ميتوانست عمارت مجلس و تأسيسات راديو ـ تلويزيون را به تصرف خود درآورد."
شاه بعد از چند ساعت ترديد و دوددلي با سفراي انگليس و آمريكا به تبادل نظر پرداخت و تصميم گرفت تسليم نظر فرماندهان ارتش شود. ساعت ۲۰ روز ۱۶ شهريور جلسه ای با حضور نخستوزير، اميرخسرو افشار وزير امور خارجه، ارتشبد ازهاري رييس ستاد بزرگ ارتشتاران، سپهبد ناصر مقدم رييس ساواك، سپهبد احمدعلي محققي فرمانده ژاندارمري، سپهبد صمديانپور رييس كل شهرباني، سپهبد برومند جزي رييس اداره دوم ارتش، سپهبد خواجهنوري رييس اداره سوم ارتش و ارتشبد قرهباغي وزير كشورتشكيل شد. ابتدا سپهبد مقدم گزارشي از چند روز اخير داد و اعلام كرد" قرار است فردا در مملكت آشوب به پا بكنند و مملكت را به هم بزنند . من مراتب را به عرض اعليحضرت رساندم كه به نظر من ضرورت دارد كه اعلام حكومت نظامي بشود." رئيس اداره دوم و سوم ارتش هم كه در اين جلسه شركت كرده بودند به برقراري حكومت نظامي تأكيد ميكنند. همهي اعضاي جلسه بر ضرورت حكومت نظامي اعلام نظر ميكند و بلافاصله شريفامامي اعضاي دولت را احضار و هيأت دولت با اعضاي شوراي امنيت جلسه مشترك گرفتند و نظر شوراي امنيت به تصويب هيأت دولت رسيد. جلسه در ساعت نزديك به ۲۴ خاتمه يافت و شريفامامي نتيجه را تلفني به اطلاع شاه رساند و تأييد نهايي را از او گرفت. سپس ارتشبد ازهاري با شاه صحبت كرد و بنا به تصويب وي ارتشبد غلام علي اويسي فرمانده نيروي زميني به فرمانداري نظامي تهران و حومه انتخاب شد.
نيمههاي شب دولت اطلاعيهاي تنظيم كرد كه راديو در اخبار صبحگاهي آن را قرائت كرد، امّا اكثر مردم از آن بيخبر بودند؛ دولت در اين اطلاعيه با اشاره به اطلاعيهي ۱۵ شهريور كه تظاهرات را در معابر عمومي ممنوع اعلام كرده بود و اشاره به راهپيمايي ۱۶ شهريور اعلام كرد" تنها براي جلوگيرياز خونريزي تظاهرات غيرقانوني و ضدملي آنان تحمل شد."
فرمانداران نظامي شهرها نيز منصوب شدند: سرلشكر عبدالرضا اسفندياري (شيراز)، سرلشكر رضا ناجي (اصفهان)، سرلشكر بيدآبادي (تبريز)، سرتيپ عبدالرحيم جعفري (مشهد)، سرتيپ شمس تبريزي (اهواز)، سرتيپ جهانگير اسفندياري (آبادان)، سرلشكر كمال نظامي (قم)، سرتيپ غفاري (كازرون)، سرتيپ شاپور ميرهادي (كرج)، سرتيپ نعمتالله معتمدي(قزوين)، سرتيپ نادور (جهرم)وزارت امور خارجه آمريكا نيز بلافاصله برقراري حكومت نظامي در ايران را مورد تأييد قرار داد و سخنگوي آن اعلام كرد" ما جمعه اظهار اميدواري كرديم نظم به زودي در تهران برقرار شود و امروز تكرار ميكنيم كه آرامش نيز مجدداً برقرار شود."
خبرنگار روزنامه فیگارو همان روز از تهران گزارش داد:
"ساعت ۸ صبح میدان ژاله؛ ارتش و نیروهای امنیتی کاملا در میدان مستقر گشتهاند و تمام راههایی را که به میدان متصل میشود بستهاند.
ماسکهای ضد گاز، کلاه کاسکها، سرنیزهها و تفنگهای نشانه رفته در پرتو نور خورشید میدرخشید. راهپیمایان و تظاهرکنندگان کجا هستند؟ بله اینجا هستند. در میدان و کوچهها طوری موضع گرفتهاند که به سختی دیده میشوند و در حالتی جدی و فریبدهنده اما کاملا هوشیار و آگاه از ریسکی که در پیش دارند، آن هم بدون کوچکترین سلاحی و تنها با دست خالی همراه با فریادها و پلاکاردهایی که در دست دارند.
در ساعت ۸ و ۱۵ دقیقه از قسمت فرماندهی نظامی صدایی که با بلندگو تقویت شده است چنین میگوید: حکومت نظامی است. به شما دستور داده میشود که متفرق شوید، ما را مجبور به تیراندازی نکنید. جمعیت یکصدا پاسخ میدهد: ما شاه نمیخواهیم جمهوری اسلامی میخواهیم، مرگ بر شاه جانی. ۸ و نیم هیجان و اضطراب بیشتر شده و جمعیت فشردهتر میگردد.
فریادهای شادی جمعیت حاکی از ورود آیتالله (یحیی) نوری است. وی با جرأت و شهامت به طرف نیروهای امنیتی میرود و پس از مختصری گفت و گو با یکی از افسران باز میگردد و با اشاره سر از جمعیت میخواهد تا به آهستگی روی زمین بنشینند و جمعیت نیز بدون کوچک ترین واکنشی به دعوت وی لبیک می گوید. ۹ و ۱۵ دقیقه از قسمت دیگر میدان به یکباره صدای رگبار مسلسلها شنیده میشود.
من بلافاصله خود را به روی زمین انداخته و به سختی به طرف پیاده رو می رسم؛ جایی که سربازان ردیف اول بدون وقفه شروع به فریادهای شادی جمعیت حاکی از ورود آیتالله (یحیی) نوری است. وی با جرأت و شهامت به طرف نیروهای امنیتی میرود و پس از مختصری گفت و گو با یکی از افسران باز میگردد و با اشاره سر از جمعیت میخواهد تا به آهستگی روی زمین بنشینند و جمعیت نیز بدون کوچک ترین واکنشی به دعوت وی لبیک می گوید. ۹ و ۱۵ دقیقه از قسمت دیگر میدان به یکباره صدای رگبار مسلسلها شنیده میشود. به طرف ما کردهاند. تیراندازی مدت ۳۰ ثانیه به طول انجامید. تیراندازی به مردم بی دفاع و بی سلاح چه کار آسانی بود، چرا که جنگ نبود، بلکه یک کشتار دستهجمعی بود."
فرماندار نظامي تهران در اطلاعيه شماره ۴ خود اعلام كرد در واقعه ۱۷ شهريور، ۵۸ نفر كشته و ۲۰۵ نفر مجروح شدهاند. دو روز بعد دادگستري اعلام كرد تعداد كشتهشدگان به ۹۵ نفر رسيد. گر چه تعداد شهداي آن روز رسماً اعلام نشد، ولي بر اساس آخرین آمار بنیاد شهید انقلاب اسلامی آمار شهدای ۱۷ شهریور تهران حدود ۸۸ تن و آمار شهدای سراسر کشور در این روز۱۲۳ تن ثبت شده است. (بانک اطلاعات شاهد)
در حقیقت می توان گفت 17 شهریور آغازی بود بر پایان سلطنت پهلوی. خبطی که رژیم در این روز به طور آگاهانه و از قبل برنامه ریزی شده مرتکب شد، جریان انقلاب را شدت بخشید و رژیم را در مسیری انداخت که غیر قابل توقف بود و از این جهت 17 شهریور نقطه عطف رویدادهای انقلاب است.
چند روز پس از واقعه۱۷ شهریور هنگامی که شریف امامی برای اخذ رای اعتماد به مجلس میرفت، دست کم ۹ تن از نمایندگان فریادزنان صلاحیت شریف امامی را زیر سؤال بردند. یکی از نمایندگان، در حالیکه به نشانه تاسف بر سر خود میکوفت، شریف امامی را مخاطب قرار داد: " تو نمیتوانی به عنوان نخست وزیر مجلس را مخاطب قرار دهی، دست های تو به خون هموطنانت آغشته است تو در مدت کوتاهی تعداد بیشماری را کشته ای.
سرانجام وی و نمایندگان هوادار او مجلس را ترک گفتند. اگر چه شریف امامی بار دیگر از مجلس دولتی رای اعتماد گرفت، اما تا پایان دوره نخست وزیری خود، عملکرد دولت وی به ویژه در حادثه۱۷ شهریور مورد انتقاد قرار گرفت و بازداشت و مجازات عاملان آن در خواست گردید.
شهاب خاكسار.17شهريور 91
نظرات شما عزیزان:
|